انواع مغالطات- قسمت اول
مغالطه حمله به شخص ad hominem
به این مغالطه «نقد من قال» و «شخص ستیزی» نیز میگویند. در واقع یک استدلال با حمله به شخص استدلال کننده و بدون در نظر گرفتن خود استدلال، رد میشود. مخاطب با پر رنگ جلوه دادن یک موضوع قابل اعتراض، موضوع اصلی را به حاشیه میکشاند.
شخص اول ادعایی را مطرح میکند. مخاطب حملهای به شخصیت شخص اول میکند و نتیجه میگیرد که ادعای او نادرست است. در حالیکه شخصیت و رفتار یک فرد تاثیری در درستی یا نادرستی ادعای او ندارد و برای رد یا قبول یک ادعا باید از معیارهای منطقی کمک گرفت.
«تو که گوشت میخوری چطور برای گیاهخوارها نسخه صادر میکنی؟»
« اون ورزشکار خوبی نیست، دروغ میگه و بدقوله، برا همین کسی از اون خوشش نمیاد.»
برای مقابله با این مغالطه باید از مخاطب پرسید «چه پاسخی به استدلال من داری؟»، یا «شخصیت من ارتباطی به استدلال من ندارد هر فردی میتواند تفکرات درست یا غلطی داشته باشد.». این کار ممکن است او را مجبور به بازگشت به مسیر گفتگو نماید.
در حالتی که خود مخاطب معتقد است که منتقد هم همان رفتار را از خود نشان داده است این مغالطه «خود تو هم» یا «You Too» نام میگیرد.
«تو که خودت تا پارسال سیگار میکشیدی لازم نیست به من نصیحت کنی.»
«تو خودت بلد نیستی با همسرت درست رفتار کنی چطور به من ایراد میگیری؟»
دلایل ذکر شده در استدلال ممکن است صحت داشته باشد اما از نظر منطقی آن استدلال را حمایت نمیکند. این تصور اشتباه که امکان ندارد یک عقیده درست از سوی کسی که موقعیت، افکار و رفتارهای بدی دارد، ارائه شود، پیش فرضهای این مغالطهاند.
همجنسگرا بودن، متعصب بودن، عضو یک گروه خاص بودن، گرایشات سیاسی و مذهبی همه میتوانند دست مایهی این مغالطه قرار بگیرند.
حمله کردن به شخصیت یک فرد به خودی خود مغالطه محسوب نمی شود بلکه زمانیکه از آن با هدف رد کردن ادعای فرد مورد حمله و به حاشیه راندن موضوع استفاده شود مغالطه محسوب میگردد. برای مثال در دادگاه اگر شخصی شهادت دهد که مجرم سابقه بزهکاری داشته مغلطه محسوب نمیشود.
مغالطه مسموم کردن چاه Poisoning the well
مسموم کردن چاه (Poisoning the well) یکی از زیر گروههای «مغالطه حمله به شخص» محسوب میشود. در این نوع از مغالطه گوینده ادعایی را مطرح میکند و برای جلوگیری از مخالفت دیگران، صفت مذمومی را به مخالفان آن ادعا نسبت میدهد. بنابراین کسی که بخواهد مخالفتی مطرح کند خود را مصداقی از آن صفت مذموم باید فرض کند مانند چاهی سمی که کسی جرات نوشیدن از آن را ندارد.
«همه مردم آگاه میدانند که سواد مالی برای زندگی ضروری است.»
«همه افراد سالم در جامعه میدانند که …..»
«تنها افراد لاابالی معتقدند که نباید شبکههای اجتماعی فیلتر شود.»
گاهی گوینده استدلال صحیحی مطرح میکند اما مخاطب برای رد آن، بدون حمله به شخص آن را با چیز مذمومی گره میزند. برای مثال:
- «شرکت ما یک پروژه سرمایه گذاری تعریف کرده که میتواند سودآوری خوبی برای شما داشته باشه.»
- «شرکت شما هم یکی از همون کلاهبردارهایی است که بزودی صداش در میاد.»
البته گاهی استدلال مخاطب بر مبنای شواهد واقعی صورت میگیرد. برای مثال شاید از سوابق و آشنایی با روند کار فرد به این نتیجه رسیده که آن شرکت کلاهبردار است. در این صورت این نگاه واقع بینانه، مغالطه محسوب نمی شود.
مغالطه تله گذاری
بر عکس مغالطه مسموم کردن چاه است. در اینجا گوینده با انتساب صفت مثبتی به مخاطب راه اعتراض را بر او می بندد.
«همکاران فرهیخته من آگاهند که انتخاب آقای احمدی برای ریاست بخش بهترین گزینه است.»
«امیدوارم شما دوستان متعهد و مسئول در این برنامه همکاری نمایید.»
«از شما جوانان با اخلاق بعید است بخواهید از سنتها سرپیچی کنید.»
در زندگی روزمره زیاد با این طرز گفتگو برای قانع کردن دیگران استفاده میشود. در واقع به نوعی «هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن» محسوب میگردد.
«شما که ورزشکاری بی زحمت یه هل به این ماشین بده.»
«شما کارت خیلی درسته، این پرونده رو هم یه تجدید نظری بفرمایید.»
توجه داشته باشید که انتساب صفات خوب به افراد به خودی خود کار شایستهای است. مشکل جایی است که از این روش برای تاثیر بر نظر و تصمیم آنها استفاده گردد.
لینک کوتاه پست: https://www.farzaanegi.com/?p=4982
اگه نظری در مورد این مطلب دارید خوشحال میشم با من در میان بگذارید….
پیام بگذارید