سوگیری بازیگر – مشاهده گر

سوگیری بازیگر - مشاهده گر

سوگیری بازیگر – مشاهده گر

4.3
(6)

سوگیری بازیگر-مشاهده‌گر چیست؟

سوگیری بازیگر – مشاهده گر (Actor-Observer Bias) در روانشناسی اجتماعی، تمایل افراد برای نسبت دادن رفتارهای خود به عوامل بیرونی و غیر قابل کنترل و همچنین نسبت دادن رفتارهای دیگران به عوامل درونی می‌باشد. در واقع ما تمایل داریم نقش عوامل بیرونی را در توضیح رفتارهای خود و نقش عوامل درونی را در توضیح رفتارهای دیگران پر رنگ‌تر ببینیم.

برای مثال وقتی اتفاق بدی برای فرد می افتد، او مدام شرایط یا موقعیت را مقصر می‌داند اما وقتی اتفاق بدی برای دیگران می‌افتد، آن فرد را به دلیل انتخاب‌های غلط، رفتار و اعمال خودش مقصر می‌داند. اما در مورد افراد فامیل و دوستان این سوگیری کمتر رخ می دهد. زیرا اطلاعات بیشتری در مورد نیازها، انگیزه‌ها و طرز فکر این افراد داریم. به همین دلیل سهم عوامل محیطی را برای توجیه بر رفتار آنها را بیشتر تصور می‌کنیم.

مثال های سوگیری بازیگر – مشاهده گر

  • اضافه وزن خودمان را به ژن و استرس و اضافه وزن دیگران را به پرخوری و کم تحرکی نسبت می‌دهیم.

 

  • همکارتان نیمساعت دیرتر سر قرار کاری میرسد با وجود شرمندگی بسیار و توضیحاتی که می‌دهد شما زیاد توجهی به توضیحات او ندارید و او را شخص بی مسئولیت و بی نظم تلقی می‌کنید که ارزشی برای وقت شما و دیگران قائل نبوده است. در واقع شما قبل از توضیحات او دست به قضاوت زده‌اید و تمایلی ندارید نظر خود را تغییر دهید.

 

  • در پیاده‌رو مشغول راه رفتن هستید فردی جلوی شما زمین می‌خورد با خود می‌گویید باید حواسش رو بیشتر جمع می‌کرد کمی جلوتر که خودتان زمین می‌خورید، کفپوش نا مناسب پیاده‌رو را دلیل زمین خوردن خود تلقی می‌کنید.

 مقاله نقش شخصیت در تصمیم گیری را در این زمینه مطالعه کنید.

همچنین بخوانید:  انتخاب های بد در میان نوجوانان
سوگیری بازیگر - مشاهده گر

چرا این سوگیری بازیگر – مشاهده گر رخ می دهد؟

سوگیری بازیگر – مشاهده گر > یک دلیل محتمل این است که زمانی‌که افراد در موقعیت بازیگر (فاعل یک رفتار) هستند، نمی‌توانند شاهد رفتار خود باشند. بلعکس وقتی در موقعیت مشاهده‌گر (ناظر بر رفتار دیگران) هستند، به راحتی قادر به مشاهده رفتار دیگران هستند. به همین دلیل در مورد رفتار خود نقش شرایط محیطی را بیشتر می بینند و در مورد توضیح رفتار دیگران ویژگی های درونی را پر رنگ می بینند.

وقتی به رفتار خودمان فکر می کنیم، خودمان را نمی بینیم بلکه بیشتر موقعیت را می بینیم  و خاطرات بیشتری از موقعیت های گذشته خود در ذهن داریم. همچنین در توضیح رفتار دیگران، بسیار ساده تر است که یک صفت شخصیتی را به آنها منسوب کنیم بجای اینکه عوامل محیطی موثر بر آن رفتار را مورد بررسی قرار دهیم. برچسب زدن به افراد کاری راحت و سریع است. بلعکس درک موقعیتی که افراد در آن قرار داشته‌اند برای ما کاری دشوار است. قضاوت معمولاً بصورت آنی، ناخودآگاه و بدون تلاش زیاد صورت می گیرد اما تحلیل موقعیت نیاز به صرف زمان و انرژی بیشتری دارد و بصورت خودآگاه باید انجام شود.

فرض کنید در آزمونی شرکت کرده اید که در سالنی گرم و شلوغ برگزار شده است و طی آزمون مداد شما دائم می‌شکسته است. وقتی متوجه نمره پایین خود می شوید نقش شرایط محیطی را بیشتر از تلاش اندک خود برای آن آزمون ارزیابی می‌کنید. اما نمره پایین یکی از دوستان خود را بخاطر خارج شدن مکرر او از کلاس و تنبلی در جزوه نوشتن او در سال تحصیلی تصور می‌کنید. در مقام مشاهده‌گر تمرکز شما بر عوامل درونی است بجای در نظر گرفتن همان شرایط محیطی که برای خود متصور بودید.

وجود این سوگیری می تواند منجر به سوتفاهم و بحث در ارتباطات بین فردی گردد. در یک بحث هر دو طرف خود را حق به جانب می دانند. بدون اینکه سعی کنند با همان عینکی که شرایط خود را دیده اند، دیگری را هم ارزیابی کنند.

همچنین بخوانید:  خطای تایید خود (Confirmation bias)

لینک کوتاه پست: https://www.farzaanegi.com/?p=4894

اگه نظری در مورد این مطلب دارید خوشحال میشم با من در میان بگذارید….

به این مطلب چند ستاره میدی ؟

میانگین امتیازها 4.3 / 5. تعداد نظرها: 6

اولین نفری باشید که امتیاز می دهید!

پیام بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.بخش های ضروری با علامت (*) مشخص شده اند.