حسابداری ذهنی Mental accounting

حسابداری ذهنی

حسابداری ذهنی Mental accounting

5
(4)

حسابداری ذهنی چیست؟ ( معنی حسابداری ذهنی )

حسابداری ذهنی > فرض کنید تصمیم گرفته اید به تماشای کنسرتی که هزینه بلیط آن 200 هزار تومان است بروید. دو حالت زیر را در نظر بگیرید:

الف- بلیط را تهیه کرده اید و هنگام ورود به محل اجرای کنسرت، متوجه می‌شوید که آن را گم کرده‌اید.

ب- پول بلیط را در کیفتان قرار داده‌اید و قرار است در همان محل، بلیط را تهیه کنید اما آنجا متوجه می‌شوید که پول را گم کرده اید، خوشبختانه کارت بانکی همراهتان هست.

اگر شما در این وضعیت قرار می‌گرفتید در هریک از این دو حالت فوق چه می‌کردید؟ آیا مجدد بلیط تهیه می‌کردید و به تماشای کنسرت می‌رفتید؟

اکثر افراد در حالت اول دیگر بلیط نمی‌خرند و محل را ترک می‌کنند در حالیکه در حالت دوم بلیط می‌خرند و به تماشای کنسرت می‌روند.

افراد بصورت ذهنی هزینه‌های خود را در سرفصل‌های مختلفی طبقه بندی می‌کنند که به آن حسابداری ذهنی (Mental accounting) می‌گویند. این مفهوم اولین بار توسط ریچارد تیلر در سال 1985 مطرح گردید. در واقع این کار یک روش برای کنترل و مدیریت هزینه‌ها بصورت ذهنی و یک استراتژی برای خودکنترلی می‌باشد.

 در حالت اول با توجه به پر شدن حساب ذهنی بلیط کنسرت (حساب هزینه‌های تفریح) احتمالاً از خرید مجدد آن منصرف می‌شوید اما در حالت دوم، گم کردن پول را در سرفصل هزینه‌های ضرر یا هزینه‌های پیش‌بینی نشده، طبقه بندی می‌کنید و سرفصل بلیط کنسرت هنوز خالی است. با اینکه در هر دو حالت شما مقدار یکسانی پول را از دست داده‌اید اما با توجه به چهارچوب ذهنی که خودتان برای آن تعیین می‌کنید، نحوه رفتار و انتخاب‌های بعدی شما متفاوت خواهد بود. این در حالی است که شخصی که بلیط را از قبل تهیه کرده است نسبت به کسی که بلیط نداشته برای دیدن کنسرت بسیار مشتاق‌تر بوده است.

همچنین بخوانید:  سوگیری حفظ وضعیت موجود Status Que Bias

فردی که بلیطش را گم کرده بهتر است از خود بپرسد اگر این میزان پول را گم می‌کردم آیا دوباره بلیط می‌خریدم؟ اگر پاسخ مثبت است پس باید این بار هم همین کار را بکند. چنانچه حساب کتاب‌های کلی‌تری در ذهن داشته باشیم قادر خواهیم بود تصمیمات منطقی‌تری بگیریم و کمتر تحت تاثیر چهارچوب حسابداری ذهنی قرار خواهیم گرفت. هر چند بسته به موقعیت شغلی و اجتماعی هر فرد، سرفصل‌های متفاوتی برای یک فعالیت خاص در نظر گرفته می‌شود. مثلاً شخصی که بلیط کنسرت را گم کرده است اگر دانشجوی هنر باشد و دیدن آن کنسرت را ضروری بداند، مجدد بلیط تهیه خواهد کرد.

همچنین می توانید مقاله افراد چگونه تصمیم می‌گیرند؟ را مطالعه نمایید.

حسابداری ذهنی

تاثیر حسابداری ذهنی در کار و زندگی – حسابداری ذهنی و بازار سرمایه

سرمایه گذارانی که در بازار سهام فعالیت دارند به ازای هر سهمی که می‌خرند یک حساب ذهنی باز می‌کنند و همیشه تمایل دارند زمانی‌که سهامی را می‌فروشند در آن برنده باشند. داشتن حس بد شکست و ترس از زیان باعث نگهداشتن سهامی که قیمتش رو به کاهش می‌باشد می‌گردد. به این رفتار، اثر تمایلی می‌گویند. در حالیکه سرمایه گذاران منطقی با توجه به کل پرتفوی سهام خود، حتی اگر سهامی را با ضرر بفروشند اقدام به معاملات پر سودتر می‌کنند. برای آنها نتایج آتی مهمتر از احساسات آنی می‌باشد.

همچنین بخوانید:  نحوه تفکر انسان و شکل‎ گیری تصمیمات

فرض کنید برای خرید یک ماشین حساب به مبلغ 30 هزار تومان به فروشگاه می‌روید و موقع پرداخت فروشنده به شما می‌گوید که این ماشین حساب به دلیل حراج در شعبه دیگری که به فاصله 20 دقیقه رانندگی از این محل می باشد 10 هزار تومان ارزان تر بفروش می‌رسد. شما قبول می‌کنید و حاضرید 20 دقیقه رانندگی کنید. حال زمانی را در نظر بگیرید که برای خرید لباسی به مبلغ 250 هزار تومان وارد فروشگاهی می‌شوید و موقع خرید متوجه می‌شوید که همین لباس با مبلغ 240 هزار تومان در فروشگاه دیگری که به فاصله 20 دقیقه ای از محل شما قرار دارد به فروش می‌رسد. این بار شما خرید خود را انجام می‌دهید و حاضر نیستید برای 10 هزار تومان، بیست دقیقه رانندگی کنید. در حالیکه در واقعیت ارزش 10 هزار تومان در هر دو مثال یکسان است.

ارزش کلی یک انتخاب را توازن مزایا و معایب آن در مقایسه با یک وضعیت مرجع، مشخص می‌سازد. چنانچه ارزش مزایای آن انتخاب بیشتر از معایب آن باشد، آن انتخاب مطلوب و مورد پذیرش می باشد. 20 دقیقه رانندگی برای خرید ماشین حساب ارزان تر نوعی باخت محسوب می شود و در قبال آن 10 هزار تومان تخفیف در ازای قیمت آن ماشین حساب یک برد به حساب می آید. نزدیک به 70 درصد افراد حاضرند در قبال تخفیف ماشین حساب به فروشگاه دیگر بروند اما تنها 29 درصد افراد حاضرند برای همین مبلغ تخفیف در خرید لباس به فروشگاه دیگر بروند. زیرا 10 هزار تومان تخفیف برای خریدار در مقایسه با قیمت لباس، برد زیادی محسوب نمی شود. این مثال ها اهمیت قیمت گذاری کالاها را به خوبی نشان می دهد. افراد به نوسانات قیمت در مورد کالاهای گران‌تر حساسیت کمتری دارند.

همچنین بخوانید:  خطای تایید خود (Confirmation bias)

لینک کوتاه پست: https://www.farzaanegi.com/?p=4371

اگه نظری در مورد این مطلب دارید خوشحال میشم با من در میان بگذارید….

به این مطلب چند ستاره میدی ؟

میانگین امتیازها 5 / 5. تعداد نظرها: 4

اولین نفری باشید که امتیاز می دهید!

پیام بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.بخش های ضروری با علامت (*) مشخص شده اند.