9 استاندارد خردورزی

9 استاندارد خردورزی

4.5
(8)

استانداردهای خردورزی Intellectual Standards

تفکر عقلانی قدمتی 2500 ساله دارد. زمانیکه سقراط با پرسشگری تلاش می‌کرد افراد را متوجه اشتباهات موجود در استدلالشان سازد. پرسشگری بهترین تکنیک آموزش تفکر نقاد است. تنها ذهن‌های آموزش دیده قادرند به لایه های زیرین چیزها فکر کنند. در این مقاله چگونگی اندیشیدن منطقی با استفاده از پرسیدن سوالاتی از 9 منظر مختلف، بعنوان استاندادهایی برای تفکر منطقی، توضیح داده می شود.

 

چگونه استاندارد فکر کنیم؟

یکی از پایه های تفکر انتقادی توانایی ارزیابی قدرت استدلال خودمان می باشد. برای اینکار نیاز است نحوه فکر کردن خودمان را مورد ارزیابی قرار دهیم و کیفیت بخش‌های مختلف آن را بسنجیم.

این سنجش بر اساس پارامترهایی مثل شفاف بودن، صحیح بودن، دقیق بودن، مرتبط بودن، عمیق بودن، همه جانبه بودن، منطقی بودن، مهم بودن و بی طرف بودن قابل بررسی می باشد. از دیدگاه «ریچارد پل» و «لیندا الدر» اعمال این 9 استاندارد در شیوه استدلال به ما کمک می کند تا کیفیت استدلال خود را بالا ببریم و در درک و ارزیابی استدلال دیگران توانمند شویم.

اگر بخواهیم تفکری کارامد داشته باشیم با بکارگیری این اجزا کیفیت تفکر خود را افزایش خواهیم داد و قدرت تحلیل مدعاهای دیگران را نیز پیدا خواهیم کرد. توانمند می شویم استدلال ضعیف را از قوی تشخیص دهیم.  چنانچه هر یک از این اجزا اگر در تفکر ما نباشد می تواند مسیر درست تفکر را منحرف سازد.

  • وضوح Clarity

سوالاتی که در مورد شفافیت استدلال می توان مطرح کرد شامل موارد زیر می باشد:

  • آیا می توانید جزییات بیشتری به آن اضافه کنید؟
  • آیا می توانید آن را طور دیگر توضیح دهید؟
  • آیا می توانید مثالی در مورد آن بزنید؟
  • بگذارید من از زبان خودم چیزی که شما گفتید را بگم. آیا من درست متوجه شده ام؟

شفاف بودن قدم اول نقد خود یا دیگران است. وقتی موضوعی مبهم باشد نمی توان در مورد دقت و مرتبط بودن آن نظر داد.

فرض کنید مسئله ای که مطرح می شود این باشد:

« برای بهبود سیستم آموزشی کشور چه می توان کرد؟»

این جمله بسیار مبهم است و باید دید از نظر گوینده مشکل اصلی چه بوده است. جمله شفاف می تواند این باشد که «معلم‌ها چطور می توانند اطمینان حاصل کنند که دانش آموزان مهارت‌ها و توانمندی‌های لازم را فراگرفته‌اند بطوریکه در کار و زندگی به آنها کمک کند؟»

حالا که شفافیت موضوع بهتر شد بهتر می توان به آن فکر کرد.

  • صحت Accuracy

سوالاتی که بر صحیح فکر کردن تمرکز دارند عبارتند از:

  • آیا این موضوع واقعا درست است؟
  • چطور می توانیم چک کنیم که صحت دارد؟
  • آیا می توانیم آن را بیازماییم؟

یک موضوع می تواند شفاف باشد اما دقیق نباشد. «بیشتر سگها بالای 80 کیلو وزن دارند.»

دقیق بودن یک موضوع یعنی بیان آن بصورتی که واقعیت را نشان دهد. بیشتر افراد در توصیف رویدادها دقیق عمل نمی‌کنند. برای مثال، بازاریاب ها  با ارائه اطلاعات غیر دقیق، مشتری را از دانستن همه حقیقت یا عیوب محصول محروم می‌سازند. وقتی فروشنده‌ای ادعا می‌کند این دستگاه تصفیه آب، آب را صد در صد خالص می‌سازد در حالیکه شامل عناصری مانند سرب و کلرین می باشد، ادعای او غیر دقیق است.

در مورد کالاهای دارای برچسب «100 درصد» همیشه افزودنی‌های دیگری می توان یافت.

ما بطور غریزی تمایل داریم باور کنیم افکار ما دقیق هستند چون متعلق به ما می باشند و افکار دیگران که مخالف افکار ما هست را غیر دقیق تصور می کنیم.  ما در پرسیدن سوالات، زمانی که موضوعی مطابق باور ما هست ضعف داریم و بیشتر سوالات را زمانی می پرسیم که چیزی مخالف باور ما باشد.

متفکران خوب، با دقت گوش می کنند و زمانیکه دلیلی برای شک کردن پیدا کردند، با پرسیدن سوالات بجا و داشتن تفکر نقاد در مورد صحت و دقت موضوع تحقیق می کنند.

  • دقت Precision

سوالاتی که برای سنجش دقت یک مدعا به‌کار می رود عبارتند از:

  • می توانید جزییات بیشتری ارائه دهید؟
  • می توانید دقیق تر بیان کنید؟
  • چه پارامترهای دیگری بر آن اثر دارند؟
  • چه راه حل های دقیق دیگری قابل ارائه می باشد؟

ممکن است یک مدعا شفاف و صحیح باشد اما دقیق نباشد. «مریم اضافه وزن دارد.» ما نمی دانیم که او 2 کیلو اضافه وزن دارد یا 30 کیلو. برای دقیق بودن باید جزییات مورد نیاز بیان شوند تا معنی دقیق قابل درک باشد. در بسیاری از شرایط دقیق بودن ابزای برای تفکر صحیح است بخصوص وقتی با آمار سر و کار داریم. من می توانم بگویم تعداد شرکت‌های دانش بنیان در شهر ما نسبت به سال گذشته دو برابر شده اند. اما آیا یک شرکت بوده که الان دوتا شده یا 40 شرکت بوده الان 80 تا شده.

*دقت به معنای نزدیک بودن مقادیر اندازه گیری به همدیگر است، خواه این مقادیر واقعیت را نشان بدهد یا خیر. صحت به معنای نزدیکی مقادیر اندازه گیری شده به مقدار واقعی است.

  • مرتبط بودن Relevance

سولاتی که تمرکز بر مرتبط بودن یک مدعا با شواهد ارائه شده دارند عبارتند از:

  • این صحبت چه ارتباطی با موضوع دارد؟
  • سوال شما چگونه به موضوع مورد بحث ارتباط پیدا می کند؟
  • این موضوع چه کمکی به ما می کند؟

یک مدعا می تواند شفاف، صحیح و دقیق باشد اما مرتبط نباشد. برای مثال اغلب دانش آموزان فکر می‌کنند میزان تلاشی که برای امتحان یک درس می‌کنند می تواند در افزایش نمره آنها تاثیر گذار باشد. در حالیکه تلاش می‌تواند ملاک خوبی برای ارزیابی کیفیت یادگیری آن درس نباشد. معیاری مرتبط است که بتواند طور مستقیم به موضوع مورد بحث متصل باشد. این طرز فکر باعث می شود به چیزی که باید کنار گذاشته شود بی دلیل توجه شود. افراد زیاد دچار تفکر بی ربط می شوند زیرا نظام تفکر مشخصی ندارند. آنها نمی دانند وقتی با موضوعی مواجه می شوند چطور باید آن را تجزیه و تحلیل کنند.

  • عمق Depth

سوالات متمرکز بر عمق عبارتند از:

  • چطور پاسخ شما به پیچیدگی های موضوع جواب می دهد؟
  • مشکلات موجود در سوال را چگونه در نظر می گیرید؟
  • با مهمترین عوامل مشکل چگونه برخورد می کنید؟

ما وقتی پیچیدگی های ذاتی یک موضوع را درک می کنیم قادر به تفکر عمیق هستیم. حتی وقتی عمیق فکر می‌کنیم و  با پیچیدگی های موضوع خوب برخورد می کنیم ممکن است حل آن را دشوار ببینیم.

یک استدلال می تواند شفاف، صحیح، دقیق و مرتبط باشد اما سطحی و بدون عمق باشد. مثلاً فرض کنید از کسی می پرسید برای مشکل اعتیاد جوانان در جامعه چه می توان کرد؟ و جواب بدهد: آنها را منع کنید. در واقع این طرز برخورد با یک مشکل پیچیده، بسیار سطحی می باشد. لازم است با توجه به سوابق تاریخی این مشکل، سیاستهای موجود، بررسی اقتصاد مشکل و روانشناسی اعتیاد این موضوع بررسی گردد.

  • وسعت Breadth

سوالات متمرکز بر وسعت عبارتند از:

  • آیا نیاز هست دیدگاه‌های دیگری را در نظر بگیریم؟
  • آیا روش دیگری برای بررسی این سوال وجود دارد؟
  • این موضوع از دیدگاه محافظه‌کارانه چگونه خواهد بود؟

یک مدعا ممکن است شفاف، دقیق، صحیح، مرتبط و عمیق باشد اما فاقد وسعت باشد. مانند استدلال‌های گروه‌های  محافظه کار یا دیدگاه‌های لیبرال. آنها عمیقاً به یک موضوع می پردازند اما تنها به یک سوی قضیه نگاه می کنند. وقتی موضوعی را از دیدگاه‌های مختلف ارزیابی می کنیم، گسترده فکر می کنیم.

زمانیکه چندین دیدگاه مرتبط با یک موضوع باشند باز هم نمی توانیم توجه لازم به آنها داشته باشیم. دچار نزدیک بینی و با باریک بینی می شویم. سعی نمی‌کنیم که دیدگاه‌های مخالف یا جایگزین را درک کنیم. نادیده گرفتن دیدگاه‌های مخالف بسیار ساده تر است زیرا با در نظر گرفتن آنها مجبور به تجدید نظر در باورهای خود می شویم.

  • منطق Logic

سوالاتی که تفکر را منطقی تر می سازد عبارتند از:

  • آیا همه اینها بطور منطقی با هم منطبق هستند؟
  • آیا این واقعا ًمعنی دارد؟
  • آیا این از چیزی که شما گفتید پیروی می کند؟
  • چطور از شواهد این نتیجه را گرفتید؟
  • قبلاً شما این را گفتید الان چیز دیگری می گویید.. چطور هر دو می تواند درست باشد؟

وقتی فکر می کنیم افکار مختلفی را با نظم کنار هم می چینیم. وقتی این افکار یکدیگر را حمایت می کنند و معنی دار می شوند تفکر منطقی است اما وقتی این ترکیب همدیگر را حمایت نکنند یا دارای تضاد باشند معنی خاصی پیدا نمی کند و منطقی نیست. انسانها اغلب باورهای متضاد را بدون اینکه آگاه باشند حفظ می کنند. بنابراین یافتن ناسازگاری در تفکر و زندگی انسان چیز عجیبی نیست.

فرض کنید شخص که دچار حمله قلبی شده است طبق توصیه پزشک باید مراقب تغذیه خود باشد. اما او به این نتیجه رسیده که آنچه می خورد آنقدر اهمیت ندارد. با توجه به شواهد، نتیجه گیری او غیر منطقی است.

  • اهمیت Significance

سوالات متمرکز بر تفکر به اهمیت عبارتند از:

  • مهمترین اطلاعاتی که لازم است به آن اشاره شوند چیست؟
  • چگونه این واقعیت در این زمینه اهمیت پیدا می کند؟
  • کدام یک از این پرسش‌ها مهمترند؟
  • کدام یک از این ایده ها یا مفاهیم بیشترین اهمیت را دارند؟

هنگامیکه از طریق مسائل استدلال می کنیم، می خواهیم روی مهمترین اطلاعات مرتبط با موضوع تمرکز کنیم و مهمترین ایده ها و مفاهیم را در نظر بگیریم. ما اغلب در تفکر خود به این دلیل ناکام می شویم که در تشخیص اهمیت ایده های مختلف شکست می خوریم زیرا همه آنها به یک اندازه مهم نیستند. همچنین نمی توانیم مهمترین سوالات را بپرسیم و به سوالات سطحی و باز وزن کم اکتفا می کنیم.

در دانشگاه‌ها تعداد کمی از دانشجویان از خود این سوال مهم را می پرسند که «فرد تحصیلکرده چه کسی است؟» و «برای تحصیلکرده شدن چه کاری نیاز است انجام دهم؟» بجای آن آنها اغلب می پرسند «برای پاس کردن این درس با نمره خوب چه کاری نیاز است انجام دهم؟» و یا « برای رضایت استادم چه کاری باید انجام دهم؟»

در زندگی شخصی نیز  ما بیشتر روی جزییات کم اهمیت تمرکز می کنیم، بجای اینکه تصویر کلی زندگی خود را تصور کنیم. تعداد کمی از افراد از خود می پرسند «مهمترین کاری که من در زندگی می توانم انجام دهم چیست؟» و یا «چطور به کودکم آموزش دهم در جامعه فردی مهربان، دلسوز و موثر باشند؟»

  • بی طرفی Fairness

سوالاتی که متمرکز بر بی طرفی بودن تفکر هستند عبارتند از:

  • آیا تفکر من برای ارائه شواهد منصفانه است؟
  • آیا من در مورد شواهد دیگران بی طرف هستم؟
  • آیا این مفروضات منصفانه است؟
  • آیا هدف من منصفانه است؟
  • آیا رفتار من در زمینه ای که مشکل را مطرح ساخته ام منصفانه است؟
  • آیا من از مفاهیم بصورت بی طرفانه استفاده می کنم یا با سوگیری برای رسیدن به چیزی که می خواهم از آن استفاده می کنم؟

وقتی ما به موضوعی فکر می کنیم دوست داریم مطمئن باشیم که تفکر ما بی طرفانه بوده است. پس باید در آن زمینه منصفانه فکر کرده باشیم. ما اغلب خودمان را در فکر کردن فریب می دهیم که منصف بوده‌ایم. در حالیکه در واقعیت از در نظر گرفتن اطلاعات مهم و مرتبط که منجر به تغییر نظر ما می گشته صرف نظر کرده ایم. در بسیاری مواقع ما موضعی را پیش می گیریم بطوریکه نتیجه مطابق میل ما شود حتی اگر در رسیدن  به آن نتیجه به دیگران آسیب وارد شود.

فرض کنید فرشید و امین دفتر کارمشترکی دارند. فرشید گرمایی و امین سرمایی است. در طول زمستان فرشید دوست دارد پنجره دفتر را باز بگذارد در حالیکه امین دوست دارد آن را ببندد. فرشید اصرار دارد که «اصلا راحت نیست وقتی پنجره بسته است.» او می گوید در هوای گرم کارایی او پایین می آید. و اگر امین سردش است می تواند لباس بیشتری بپوشد. واقعیت این است که فرشید در فکر کردن خود منصف نیست. او دیدگاه امین که می تواند از خواسته‌‌اش حمایت کند را در نظر نمی گیرد. زیرا اگر اینکار را بکند باید از کاری دست بکشد که دوست دارد انجام دهد.

قضاوت ها و باورهای ما بعنوان پیشفرض هایی در تفکر ما هستند. این پیشفرض ها منجر به خطاهای بزرگ در تفکر می شوند. چون بی طرف نیستند.

به کار گیری این استانداردهای فکری جهانی، به ما کمک می کند کیفیت تفکر و استدلال خود را بهبود بخشیم و در کار و زندگی شخصی عملکرد موثر تری داشته باشیم.

به این مطلب چند ستاره میدی ؟

میانگین امتیازها 4.5 / 5. تعداد نظرها: 8

اولین نفری باشید که امتیاز می دهید!

پیام بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.بخش های ضروری با علامت (*) مشخص شده اند.